من یک مادر (یا پدر) هستم. کسی که در طول زندگیاش هیچوقت فکر نمیکرد با چیزی به نام “اوتیسم” سر و کار داشته باشد. اما روزی، درست زمانی که فکر میکردم همه چیز در زندگی عادی و بیدغدغه پیش میرود، خبری شنیدم که همهچیز را تغییر داد.
من یک مادر (یا پدر) هستم. کسی که در طول زندگیاش هیچوقت فکر نمیکرد با چیزی به نام “اوتیسم” سر و کار داشته باشد. اما روزی، درست زمانی که فکر میکردم همه چیز در زندگی عادی و بیدغدغه پیش میرود، خبری شنیدم که همهچیز را تغییر داد.