خود تنظیم حسی توانایی حفظ ، دستیابی و تغییر سطح برانگیختگی مناسب برای یک کار یا موقعیت است. از خود تنظیمی مناسب می توان به عنوان “وضعیت صحیح” نیز نام برد. (ویلیامز و شلنبرگر ۱۹۹۴) “وضعیت صحیح” در طول روز و برای فعالیتهای مختلف متفاوت است. به عنوان مثال سطح برانگیختگی در اول صبح ممکن است کم باشد اما با نوشیدن قهوه ، با دویدن یا دوش گرفتن می توانید سطح برانگیختگی را برای شروع روز به ارمغان بیاورید. “وضعیت صحیح” شما در کلیسا یا کلاس باید آرام و ساکت باشد ، اما مناسب است که هنگام تماشای ورزش یا میهمانی سطح تحریک بالاتری داشته باشید.
خود تنظیمی حسی توانایی کنترل سطح برانگیختگی و فعالیت فرد و پاسخ مناسب به ورودی های حسی بدون پشتیبانی افراد دیگر یا به فعالیت واداشتن می باشد. این امر مستلزم آگاهی از نیازهای حسی خود فرد در تنظیمات و موقعیت های روزمره است و آگاهی از چگونگی استفاده از تکنیک های مناسب برای برآوردن آن نیازها می باشد. خود تنظیمی حسی زمانی اتفاق می افتد که فرد می تواند بدن خود را جدا از محیط درک کند و پیام های حسی را سازماندهی ، تجزیه و تحلیل و یکپارچه کند و به اطلاعات به روشی معنی دار و مداوم پاسخ دهد. به عنوان مثال فردی که خود تنظیمی حسی دارد ممکن است ناهار را در یک کافه تریا با سر و صدای زیاد بخورد ، سپس از راهکارهایی برای آرام کردن بدن خود قبل از رفتن به کلاس استفاده کند جایی که انتظار می رود آرام و ساکت باشد. شنیدن آژیر ماشین آتش نشانی ممکن است چند ثانیه توجه او را منحرف کند ، اما سپس می تواند از استراتژی های آرامش بخش استفاده کند تا توجه خود را به سمت کار مورد نظر برگرداند.
در زیر هفت سیستم حسی و عملکرد آنها توسط Aspy و Grossman در سال ۲۰۰۸ آورده شده است.
چرا آموزش خود تنظیمی حسی لازم است؟
اختلال در سیستم حسی یک ویژگی اصلی ASD است. مشکلات خود تنظیمی جوانان و بزرگسالان مبتلا به ASD نه تنها می تواند سرخوردگی و اضطراب ایجاد کند بلکه ممکن است باعث افزایش بیشتر انزوای اجتماعی شده و بر اشتغال آینده آنها نیز تأثیر بگذارد.
نقص در یکپارچگی حسی به این معنی است که توانایی مغز در جذب ، تفسیر یا پردازش اطلاعات دریافت شده از طریق حواس محدود است. افراد دارای نقص در پردازش اطلاعات حسی اغلب نمی توانند از اطلاعات بدست آمده از طریق هفت حس به طور مؤثر برای یادگیری ، حل مشکلات یا انجام مسئولیتهای کاری استفاده کنند. آنها ممکن است نسبت به انواع خاصی از تجربیات حسی مانند لمس ، درد ، دما ، فشار و موقعیت بدن در فضا بیش از حد حساس یا بیش از حد پاسخگو باشند. این دشواری منجر به ناامیدی مکرر می شود که می تواند منجر به عدم موفقیت کاری شود.
جوانان با اختلالات تنظیم حسی در پاسخ به تحریکات حسی در تنظیم احساسات ، رفتارها و توانایی های حرکتی خود دچار مشکل می باشند. اطلاعات حسی روزمره مانند لمس ، صدا و حرکت ممکن است نادرست تفسیر شود. تحریکات حسی ممکن است به صورت لمس ، دیداری ، شنیداری ، طعم ، بو ، حس حرکت در فضا (وستیبولار) و آگاهی از موقعیت بدن فرد در فضا باشد. این جوانان ممکن است توجه کم ، عدم انگیزه ، مشکل در درک موقعیت ها و مشکل در تعامل و یادگیری داشته باشند. جوانی که خود تنظیمی حسی ضعیفی دارد ممکن است در نشستن مشکل داشته باشد و همسالان خود را تحریک کند ، یا اگر معلمش بازوی او را لمس کند تا ببیند چگونه واکنش نشان می دهد و او ممکن است واکنش نامطلوبی داشته باشد. این جوانان ممکن است نسبت به انواع خاصی از لباس یا خوردن بافتهای خاصی از غذا احساس ناراحتی کنند. این تحریک کننده ها می توانند باعث شوند فرد در کلاس یا محیط کار یا نسبت به دیگران رفتارهای منفی داشته باشد.
خودتنظیمی حسی به ویژه برای جوانان و بزرگسالان مبتلا به ASD که انتظار می رود مستقل باشند ضروری است. پاسخ فرد به ورودی حسی به توانایی وی در تنظیم و درک محرک های حسی و تنظیم احساسات وی با خواسته های اطراف خود بستگی دارد. وقتی جوانان و بزرگسالان یاد نمی گیرند که سیستم حسی منحصر به فرد خود را مدیریت کنند و به خودتنظیمی دست یابند ، احتمالاً در رابطه با رفتار غیر عادی خود ، طرد شدن و عدم پذیرش اجتماعی را تجربه می کنند. در زیر به نمونه هایی اشاره می شود که تاثیر چگونگی عدم تنظیم حسی بر مهارتهای یادگیری و کار را نشان می دهد:
- هنگامی که دانش آموز دارای یک سیستم حسی حساس یا بیش از حد پاسخگو است ، مغز در فیلتر کردن محرک های بیش از حد مشکل دارد. اضافه بار حسی باعث یک واکنش “جنگ ، گریز یا انجماد” (واکنش استرس) می شود. این افراد ممکن است نسبت به لمس سبک روی بدن یا برخورد کسی که به آنها فشار می آورد واکنش منفی نشان دهند.
- فردی که نسبت به ورودی حسی حساس است یا بیش از حد واکنش نشان می دهد ممکن است نسبت به لمس کردن دچار بیزاری شود ، که می تواند منجر به مشکلات جدی با صمیمیت جسمی (خودمانی شدن در تماس فیزیکی با دیگران ) شود. این فرد ممکن است در رعایت حریم شخصی یا نزدیکی با دیگران با مشکل روبرو شود.
- هنگامی که دانش آموز دارای یک سیستم با حساسیت کم یا پاسخگویی کمتر از حد باشد ، بدن تمایل به ورودی حسی شدید دارد و ورودی حسی اضافی لازم است تا متوجه شود بدن آنها در فعالیت ها درگیر است. این افراد ممکن است به منظور بدست آوردن ورودی به بدن خود ، وسایل یا افراد ضربه بزنند. افراد با پاسخگویی کم ممکن است صدای همهمه یا صدای دیگری ایجاد کنند تا بتوانند سطح برانگیختگی خود را در “وضعیت صحیح” حفظ کنند.
- اگر فردی که دارای حساسیت کم و پاسخگویی کمتر از حد است ، یاد نگیرد سیستم های کند خود را تحریک کند ، او می تواند یکی از آن دسته از کارگرانی شود که به طور مزمن دیر به کار می رود و در این کار کوتاهی می کند.
- یک جستجوگر حسی می تواند در نهایت به دنبال تحریک از منابع ناسالم مانند سوء مصرف مواد ، قمار ، اقدام به خطر یا رفتارهای بی قاعده و بی پروا باشد.
- پاسخگویی بیش از حد یا عدم پاسخگویی در برابر محرک های حسی می تواند کار در برخی از محیط ها مانند یک دفتر کار با برنامه باز را بسیار دشوار کند. برای بسیاری از آنها کار یا حفظ مکالمه در یک محیط پر سر و صدا دشوار می باشد.
آموزش خود تنظیمی حسی می تواند به جوانان و بزرگسالان مبتلا به انواع مختلف چالش های حسی از طرق مختلف کمک کند. دانش آموزان با پاسخگویی کم می توانند یاد بگیرند که سیستم های حسی آهسته خود را تحریک کنند. دانش آموزان بیش از حد پاسخگو ممکن است یاد بگیرند که کارهای نشسته در محیط های آرام و ساکت برای آنها مناسبتر می باشد و جوانانی که جستجوگر حسی هستند یاد می گیرند برای خود تنظیمی در حرفه هایی که خواستار فعالیت جسمی با پاداش سریع می باشد ، مشغول شوند. (میلر ۲۰۰۶) آن دسته از جستجوگران حسی که انرژی خارق العاده خود را به پروژه های خلاق و اصلی هدایت می کنند ممکن است یک قدرت شخصی را کشف کنند که می تواند منجر به مشاغل مبتکرانه و کارآفرینی شود. در بعضی از حرفه ها ، این واقعیت که آنها خستگی ناپذیر هستند به آنها برتری می بخشد.
هنگامی که جوانان مبتلا به ASD قادر به مدیریت کافی سیستم حسی خود برای حفظ سطح برانگیختگی مناسب برای این کار هستند ، می توانند در هنگام نیاز به آنها توجه کنند و در نتیجه می توانند در تلاشهای خود موفق شوند. این راه های آموزشی و شغلی را باز می کند. هنگامی که دانش آموزان یاد می گیرند سطح هوشیاری خود را مشخص کنند و آنچه را که می توانند قبل از انجام کار و یا در مواقع استرس زا برای رسیدن به حالت هوشیاری بهینه تر یاد بگیرند ، قادر به انجام وظایف هستند. خودتنظیمی حسی می تواند جوانان و بزرگسالان را قادر سازد تا با موفقیت در فعالیتهایی در محیط خانه ، مدرسه ، محل کار و اجتماع خود شرکت کنند. (Marr & Nackley، ۲۰۰۶)
آیا همه جوانان مبتلا به ASD می توانند خودتنظیمی حسی را بیاموزند؟
جوانان مبتلا به ASD می توانند خود تنظیمی حسی را در درجات مختلف یاد بگیرند. استقلال با خود تنظیم حسی بستگی به توانایی های شناختی جوانان یا بزرگسالان و مواجهه گذشته با تکنیک های حسی دارد.
خود تنظیمی حسی ممکن است در افراد جوان و بزرگسالان دارای اختلال اوتیسم شدید مناسب نباشد که این مساله به دلیل نیازهای شناختی لازم برای یادگیری و تمرین فعالیت های خود تنظیمی می باشد. با این حال روش هایی برای اجرای اصول خود تنظیمی در دانش آموزان با توانایی های شناختی پایین وجود دارد. جوانان و بزرگسالانی که بیشتر تحت تأثیر ASD قرار گرفته اند ، باید اثر تکنیکهای مختلف حسی را تجربه کنند و سپس تکنیکها را بیاموزند. پس از یادگیری استراتژی های خاص ، دانش آموز می تواند یاد بگیرد که از کتاب با عکس هایی از فعالیت های آرامش بخش بطور مستقل استفاده کند. حتی در این صورت جوانان مبتلا به ASD ممکن است به دیگران نیاز داشته باشند تا محیط انسانی و غیر انسانی ، خواسته های وظایف و امور روزمره را برای تغییر مناسب بین دانش آموز و حواس تغییر دهند.
چه موقع باید آموزش خود تنظیم حسی را شروع کنم؟
دانش آموزان مبتلا به ASD باید در سنین کودکی تجربه های برنامه ریزی شده ای از فعالیت های حسی خود تنظیمی داشته باشند و با بزرگتر شدن باید تکنیک های حسی را برای یادگیری خود تنظیمی آموزش ببینند. کودکان با پاسخگویی بیش از حد که آموزش موثر یکپارچگی حسی را دریافت نکرده اند به احتمال زیاد در دوره راهنمایی و دبیرستان به مبارزه با حساسیت های حسی ادامه خواهد داد زیرا موقعیت هایی که برای افراد با پاسخگویی بیش از حد چالش برانگیز است شامل غیرقابل پیش بینی بودن و تحریک بیش از حد حسی می باشد. آن دسته از کودکانی که با تشخیص اوتیسم در معرض مداخلات درمانی زودهنگام قرار نمی گیرند در بزرگسالی با چالش های بیشتری روبرو هستند.
مقالات مرتبط: